یک اتفاق که بخیر گذشت
سلام میوه بهشتی من. دیروز عصر، دراز کشیده بودم . داداشی هم بازی میکرد که یهویی پاشو گذاشت روی شکمم . یک درد خیلی شدید پیچید توی شکمم . حسابی نگران حالت شدم. چندتا خرما خوردم ببینم حرکاتت چطوره که شکر خدا تکون میخوردی. با این حال امروز رفتم بهداشت که صدای قلبت رو چک کنن . خداروشکر همه چی خوب بود. ان شاءالله که همه تو راهی ها بسلامت بیان بغل ماماناشون.